دنیای تک قطبی ارنست ولف

نه، آقای گرگ، دنیای ما، شرق و غرب، تحت کنترل مجموعه دیجیتال مالی نیست. ما در نظم جهانی سرمایه داری به زندگی خود ادامه می دهیم و اصل اساسی این نظم رقابت است. بدون رقابت، این نظم جهانی دیگر وجود نداشت. معرفی پول دیجیتالی بانک مرکزی نیز موجب افزایش انقیاد مردم خواهد شد و مراکز سیاسی قدرت با تمام توان در جهت حفظ و تقویت انقیاد تلاش می کنند. اما رقابت همچنان پابرجاست. حتی در حال تقویت است: امپراتوری آمریکا در حال افزایش قدرت خود، گسترش ناتو، تحقیر آلمان (خط لوله دریای بالتیک) و افزایش تسلیحات است.

اما همزمان، جامعه جدیدی از دولت ها در شرق و جنوب جهان به رهبری قدرت های شرقی در حال ظهور است که هیچ بخشی از قلمرو خود را به امپراتوری آمریکا واگذار نمی کند. به همین دلیل است که آمریکا جرات نمی کند جنگ علیه فلسطینیان را به سوریه و لبنان گسترش دهد. حتی ایران نیز زیر چتر حمایتی کشورهای بریکس قرار گرفته است. این رقابت حل نشدنی است. حتی اگر هر دو گروه قدرت روی معرفی پول دیجیتال کار کنند زیرا ابزار عالی قدرت است و در مورد آن تبادل نظر می کنند، رقابت باقی می ماند و سرمایه داری در خطر نیست. جستجو برای بالاترین بازده سرمایه همچنان اولویت اصلی است و همه اقدامات سیاسی باید تابع این باشد. جهان تک قطبی، همانطور که ارنست ولف از آن می ترسد، نمی تواند حتی تحت هدایت Who ظهور کند، و جهان چند قطبی از دولت های برابر که رقابت را حذف می کند، با سرمایه داری ناسازگار است.

11 پاسخ به “دنیای تک قطبی ارنست ولف”

  1. زوال تمدن غرب چنان سریع در حال پیشرفت است که من حتی نمی توانم تمام وقت آن را دنبال کنم. همانطور که دیروز گزارش دادم (https://www.paulcraigroberts.org/2024/02/18/french-democracy-establishes-medical-tyranny/دولت فرانسه به تازگی حقیقت پزشکی را جرم انگاری کرده است و WHO نیز در ماه مه امسال همین کار را انجام خواهد داد. مردم دیگر کنترلی بر تصمیمات بهداشتی خود نخواهند داشت.»

    https://tkp.at/2024/02/26/2024-ist-das-letzte-jahr-der-freien-meinungsaeusserung-und-der-demokratie-in-der-westlichen-welt/

  2. «این برونو لومر، وزیر اقتصاد فرانسه است. شما ممکن است او را به عنوان یک استراتژیست نابغه بشناسید که گفته بود «فروپاشی اقتصاد روسیه را به همراه خواهد داشت».

    اکنون او آشکارا اعلام می‌کند که اروپا در حال تمام شدن پول است (دارای «ذخایر مالی ناکافی» است) و باید «همه پس‌انداز اروپایی‌هایی را که در حال حاضر در حساب‌های بانک‌های اروپایی خفته‌اند» برای تأمین مالی آینده، از جمله «دفاع اروپا» بسیج کند. تلاش ها."

    https://uncutnews.ch/alle-ersparnisse-der-europaeer-mobilisieren/

  3. قدرت‌هایی که جهان را به سمت یک اقتصاد دیجیتالی یک‌جهانی سوق می‌دهند، همچنان از پذیرش آن خودداری می‌کنند، اما این سیستمی است که برای جایگزینی همه ارزهای کاغذی جهان طراحی شده است. تمام این ارزهای کاغذی به مقصد سطل زباله هستند.

    بعداً یک صرافی وجود خواهد داشت که در آن مقدار مشخصی از دارایی های توکن شده برای ارزهای فیات خود را دریافت خواهید کرد.

    بیایید با آن روبرو شویم، بانک‌های مرکزی به راحتی می‌توانند با کاهش ارزش دلارهای کاغذی از طریق ابرتورم، مردم را به سمت ارز دیجیتال سوق دهند. وقتی دلارهای کاغذی و یورو اساساً بی‌ارزش می‌شوند، اکثر مردم از این فرصت استفاده می‌کنند تا این تکه‌های کاغذ بی‌ارزش را به چیزی تبدیل کنند که به عنوان چیز بزرگ بعدی، راه‌حل تورم فوق‌العاده - و آن CBDCs خواهد بود. این CBDC ها حتی می توانند توسط طلا، نقره یا سایر دارایی های فیزیکی پشتیبانی شوند، که آنها را بسیار "ایمن تر" می کند.

    همانطور که در مقاله قبلی خود توضیح دادم، نکته مهم این است که "پول نقد" جدید رمزگذاری شده دیجیتالی با محدودیت های زیادی در مورد نحوه، مکان و با چه کسی می تواند خرج شود، همراه خواهد بود.

    https://uncutnews.ch/banken-werden-kundeneinlagen-tokenisieren-um-den-weg-fuer-cbdcs-zu-ebnen/

  4. در مجموع حدود 30.000 نفر مبتلا به سرطان در گزارش های بهداشتی فدرال مفقود شده اند و این پایگاه هر سال 8.913 نفر مبتلا به سرطان افزایش می یابد.

    این اعداد تعداد افراد مبتلا به ایسکمیک یا سایر بیماری‌های قلبی و کسانی که از سرطان رنج می‌برند را توصیف می‌کند که به دلیل تعطیلی عمدی بیمارستان‌ها و کاهش قابل توجه مرتبط با آن در تشخیص‌های مربوطه «ناپدید شده‌اند» و اکنون می‌توان از آنها برای افزایش تعداد بیماران استفاده کرد. سه بیماری که به عنوان مثال توسط واکسن کووید-19 ایجاد شد.

    بنابراین داده‌های ما چیزی شبیه حد پایین آسیب سالانه ناشی از شات‌های COVID-19 را نشان می‌دهد.»

    https://sciencefiles.org/2024/02/27/warum-diagnosedaten-derzeit-unbrauchbar-sind-um-schaeden-von-covid-19-shots-abzubilden-und-wie-man-das-problem-beheben-kann/

  5. «ظهور نظم جهانی منصفانه و چندقطبی بدون مرکز و حاشیه مشخص در سال‌های اخیر به‌طور قابل توجهی تشدید شده است. کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین در حال تبدیل شدن به بخش های مهم اقتصاد جهانی هستند. آنها اغلب لحن را تعیین می کنند و پویایی را تعیین می کنند.»

    https://uncutnews.ch/zwei-jahre-nach-dem-beginn-der-smo-ist-der-westen-vollkommen-gelaehmt/

  6. بسیاری از مردم در اروپا و ایالات متحده تعجب می کنند که چرا دولت های آنها به گونه ای رفتار می کنند که به شهروندان آنها آسیب می رساند. جنگ، مهاجرت کنترل نشده، محدودیت برای کشاورزان به دلیل تغییرات آب و هوایی، حمله به ارزش های خانواده، ایجاد بی پایان شکاف توسط رسانه ها و بی ثباتی صنعت.

    این اتفاقی نیست، بلکه عمدی است. نخبگان جهانی گرا می دانند که سیستم غربی بدهی ناپایدار و چاپ پول در حال پایان است. کشورهای بریکس نیز این را می دانند و یک سیستم مالی جهانی جایگزین ایجاد کرده اند تا از فروپاشی اجتناب ناپذیر غرب جلوگیری کنند.

    https://uncutnews.ch/was-ist-der-great-reset/

    این منبع واقعی تنش بین غرب و روسیه/چین است.»

  7. «از آنجایی که بوندس‌ور می‌خواهد اکثریت سربازان عادی خود را در صورت جنگ - برای مثال در اروپای شرقی علیه روسیه - به جبهه اعزام کند، نیروهای ذخیره باید تا حد زیادی وظایف دفاعی را در داخل کشور بر عهده بگیرند.

    بوندسوئر "ناامیدانه" به دنبال نیروهای ذخیره قابل اعتماد برای خدمت در هنگ های به اصطلاح امنیت داخلی است تا در صورت وقوع بحران یا جنگ، "جبهه داخلی" را تامین کند. این از اظهارات مقامات نظامی برجسته در جریان بحث در مورد طرح عملیاتی آلمان که در حال حاضر روی آن کار می شود، به دست می آید. پیشینه این است که در صورت جنگ با روسیه، اکثریت ارتش آلمان برای انجام وظایف دفاعی در داخل کشور در دسترس نخواهند بود، بلکه در شرق خواهند جنگید. به همین دلیل است که به ویژه نیروهای ذخیره باید در خاک آلمان موقعیت داشته باشند.»

    https://uncutnews.ch/auf-krieg-einstellen-iv/

  8. آلمان یک کشور اشغال شده است و همینطور خواهد ماند! اوباما در سال 2009 هنگام بازدید از سربازان در منطقه اقتصادی واحد گفت (به ماده 133 GG مراجعه کنید). ماده 120، ماده 125 و ماده 146 GG نیز شاهد این تصرف است. شوبله و دکتر. گیسی در تلویزیون
    آنچه من می خواهم بگویم این است که آلمان (= رایش آلمان در مرزهای 1937، طبق تعریف ایالات متحده) وجود دارد، اما قادر به عمل نیست. دکتر هم همینو گفت Waigel 1990. و ما آلمانی ها تا سال 1990 توسط جمهوری فدرال آلمان اداره می شدیم. از این نتیجه می شود که آلمان را نمی توان تحقیر کرد، بلکه مدیر آن، جمهوری فدرال آلمان، باید از دستورالعمل های ایالات متحده پیروی کند. دیگر هیچ جمهوری فدرال آلمان در سازمان ملل وجود ندارد؛ در سال 1990 در آنجا برگزار شد و آلمان در آنجا به عنوان یک سازمان غیردولتی ثبت شد. اشغالگران به سمت املاک دیپلماتیک و نظامی که ادامه استفاده از آن در قرارداد 2+4 موافقت کردند، عقب نشینی کردند و قدرت اداری را از طریق قیمومیت جمهوری فدرال آلمان (نه جمهوری فدرال آلمان!) حفظ کردند. این هنوز نمی گوید چه اتفاقی برای DR 1871 افتاد، اما سازمان ملل متحد انجمن مخالفان DR در جنگ است که بند دولت دشمن آن هنوز فعال است و هدف آن جمهوری DR است. عجیب است، حتی اگر دیگر وجود نداشته باشد، یا دارد؟ مسئله آلمان که ارتباط نزدیکی با تمایل نخبگان به دنیای تک قطبی دارد، که جی. بوش، دیوید راکفلر و دیگران قبلاً کاملاً آشکارا درباره آن صحبت کرده اند، بسیار زیاد است. به نظر من، به نظر می رسد که آقای گرگ آنقدرها هم اشتباه نمی کند.

  9. ژانگ وی وی، استاد روابط بین‌الملل در موسسه چین در دانشگاه فودان در شانگهای، چهار نکته مهم در پیشبرد نقش پکن به عنوان یک «قطب مستقل جدید» را خلاصه کرد. این مانند یک نشانگر مختصر از جایی است که امروز هستیم:

    در نظم تک قطبی، همه چیز از دلار گرفته تا تراشه های کامپیوتری می تواند به عنوان یک سلاح استفاده شود. جنگ ها و انقلاب های رنگارنگ عادی هستند.

    چین به بزرگترین اقتصاد جهان از نظر برابری قدرت خرید، بزرگترین کشور تجاری و صنعتی تبدیل شده است و اکنون در خط مقدم انقلاب صنعتی چهارم قرار دارد.
    چین از مدل «وحدت و رفاه» به جای مدل غربی «تفرقه بینداز و حکومت کن» حمایت می‌کند.
    غرب تلاش کرده است روسیه را منزوی کند، اما اکثریت جهانی با روسیه همدردی می کنند. اینگونه بود که غرب جمعی از بقیه جهان منزوی شد.

    به راه انداختن "جنگ تئوپلیتیک".

    به هر حال، "باقیمانده جهانی" یک اصطلاح اشتباه است: این بازی اکثریت جهانی نامیده می شود. همین امر در مورد "میلیارد طلایی" نیز صدق می کند. کسانی که از لحظه تک قطبی سود می برند، عمدتاً در غرب جمعی و به عنوان نخبگان کمپرادور در ساتراپ ها، در بهترین حالت 200 میلیون نفر هستند.

    https://uncutnews.ch/der-globale-sueden-rueckt-naeher-an-das-multipolare-moskau-heran/

Schreibe einen Kommentar

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. Erforderliche فلدر سند MIT * مشخص شده